نبردخلق شماره 243: سه شنبه 5 مهر ۱۳۸۴ - 27 سپتامبر ۲۰۰۵

یادداشت سیاسی

شگفتیهای لجنزار ولایت

مهدی سامع

mehdi_samee@yahoo.com

سرانجام در میان بهت و حیرت جهانیان پیشنهادهای جدید جمهوری اسلامی توسط تدارکچی ولایت خامنه ای در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مطرح شد. کوه موش زائید. 

چندی پیش از آن که احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل از پایمال شدن «حقوق بشر» در کشورهای غربی ابراز نگرانی کند و اعلام کند که «سازمان ملل متحد باید نماد دمکراسی و حق برابر ملتها باشد»، خامنه ای در جمع ارازل و اوباش بسیجی خود در روز چهارشنبه 2 شهریور گفت:«اقيانوس ملت ايران وقتی توفانی شود شگفت آور خواهد بود.» این «شگفتی» لجنزار ولایت را جهانیان در سخنرانی وقیحانه احمدی نژاد به خوبی دیدند.

احمدی نژاد مدعی شد که:«استفاده صلح آمیز هسته‌ای بدون دارا بودن چرخه تولید سوخت هسته‌ای واژه‌ ای تهی از معناست. نیروگاه هسته‌ای در یک کشور، اگر آن کشور را نیازمند همیشگی کشورهای زورگویی کند که برای پیشبرد مقاصد خود از هیچ اقدامی روگردان نیستند، چیزی جز وابسته کردن بیش از پیش خود و ملتش نیست. هیچ دولت مردمی و وظیفه شناسی چنین کاری را خدمت به کشورش نمی‌شمارد.»  

در گفته این کوتوله سیاسی خدعه و فریبی برای موجه نشان دادن سیاست ماجراجویانه جمهوری اسلامی وجود دارد. تدارکچی ولایت از استقلال حرف می زند. او برای این که قاطعیت ولی امرش را به رخ جهانیان بکشد می گوید:«چنانچه برخی کشورها بخواهند که با زبان زور و تهدید اراده خود را بر ملت ما تحمیل کنند، قطعا در همه مسیر حرکتی خود در زمینه هسته‌ای تجدید نظر خواهد کرد.»

و بالاخره پیشنهاد خود را به این شکل بیان می کند که:«جمهوری اسلامی ایران آماده است در اجرای پروژه غنی سازی اورانیوم درایران و برای شفاف سازی و اعتماد سازی به طور جدی با بخشهای خصوصی و دولتی سایر کشورها مشارکت نماید و این گام مهم دیگری ورای همه ضوابط «ان پی تی» است که جمهوری اسلامی صرفا جهت اعتماد سازی و روشنگری فعالیت هسته‌ای خویش آن را پیشنهاد می‌نماید»

این پیشنهاد که از همان لحظه اعلامش با واکنش منفی و سرد همه ی بازیگران سیاسی جهان روبرو شد، نشان داد که رژیم ایران پس از «موش و گربه بازی» دو سال گذشته که به وسیله حسن روحانی هدایت می شد، اکنون با تمرکز قدرت در دست یک باند مافیایی از مزدوران ولی فقیه و با تشکیل یک کابینه امنیتی- نظامی که فقط برای شرایط جنگی مناسب است، در صدد است با ماجراجویی و اعلام جنگ هزینه سنگینی را بر مردم ایران تحمیل کند. 

هفته نامه پرتو سخن ارگان ایدئولوژیک باند احمدی نژاد در شماره روز جمعه 4 شهریور در عنوان اصلی خود به نقل از سردار محمد رضا جعفری، فرمانده قرارگاه «عاشقان شهادت» نوشت:«در صورت حمله نظامی آمريکا عليه ايران، منافع اين کشور را به آتش می کشيم.»

این شمشیر از روبستنها و عربده کشیدنهای ایادی خامنه ای نمونه ی دیگری از «شگفتیهای» لجنزار ولایت فقیه است که جامعه و مردم ایران را در فقر و سیه روزی فرو می برد و تدارکچی دستگاه اهریمنی ولایت با وقاحت دم از استقلال می زند.

نگاهی به بعضی از واقعیتهای فعلی کشور ایران به نقل از رسانه های دولتی، نشان می دهد که ادعای استقلال از جانب مزدوران خامنه ای تا چه میزان پوچ است. 

ایران در سال 2004 از لحاظ توسعه انساني از بين 177 كشور جهان رتبه 101 پيدا كرده به طوري كه اين رتبه در سالهاي اخير همواره كاهشي بوده است.

رتبه ايران از نظر فقر در بين 95 كشور در حال توسعه، 31 مي باشد. يك سوم جمعيت ايران زير خط فقر هستند.

ایران در بين 60 كشور برتر جهان از لحاظ ريسك اقتصادي، رتبه 54 دارد و در رتبه جهاني سازي از بين 62 كشور، رتبه آخر است. این در حالیست که بیش از 85 در صد کارگران ایران از حقوق کاری که خود رژیم آن را تصویب کرده، کاملا محروم هستند

 رتبه ايران در بين كشورهاي با نرخ تورم بالا، 26 مي باشد و اين رقم بالاترين نرخ تورم در خاورميانه است.

در زمینه صادرات که می تواند در چارچوب نظام کنونی جهانی به رونق اقتصاد کمک کند سهم ایران در سال مالی دوهزار و پنج ، 0.58 درصد خواهد بود. بر اساس گزارش مجله اکونومیست که روز شنبه دوم مهر خبرگزاری دولتی دانشجویان آن را منتشر کرد این سهم در سال دوهزار و هشت به 0.33 در صد کاهش می یابد. و این در حالیست که سهم ایران از جمعیت جهان در سال دو هزار و هشت به 1.11 در صد افزایش می یابد.

مواردی که ذکر شد، نمونه های کوچکی از وضعیت فلاکتبار کشور ماست. در چنین شرایطی صحبت از استقلال در عرصه تامین سوخت هسته ای یک عوامفریبی ابلهانه است که فقط می تواند عقب افتاده ترین اقشار جامعه و پوسیده ترین افکار را ارضا کند. حتی اگر همه ی حرفها و ادعاهای سران حکومت را قبول کنیم و حتی اگر همه ی توان تکنیکی و مالی جمهوری اسلامی به کار گرفته شود، رژیم ایران هرگز قادر نخواهد بود بیش از 20 در صد سوخت هسته ای برای نیروگاه اتمی را طی بیست سال آینده تامین کند. اینها واقعیتی است که نشان می دهد هدف سران استبداد مذهبی حاکم بر ایران نه تامین سوخت هسته ای و کسب استقلال در این زمینه، بلکه دستیابی به اورانیوم غنی شده به منظور تامین سوخت برای سلاح اتمی است.

در چنین شرایطی، در فضای بين‌المللی‌ گرایش به عدم اعتماد به حرفهای مسئولان رژیم ایران افزایش پیدا کرده است. سه‌ کشور اروپايی‌ اکنون‌ مذاکره‌ با رژیم ايران‌ را منوط‌ به‌ تعليق‌ فعاليت‌ مرکز فعاليتهای‌ فرآوری‌ اورانيوم‌ در تاسيسات‌ اصفهان‌ می دانند. آخرین قطعنامه شورای حکام سازمان بین المللی انرژی اتمی این عدم اعتماد را به شکلی واضح نشان داد.

از نظر بسیاری از متخصصان و نخبگان ایرانی اگر رژیم ایران بتواند از فشار سياسی موجود که از طرف بخش قابل توجهی از جامعه جهانی،در مورد پرونده ی هسته ای اش متوجه خود می داند، رهايی يابد، گامهای بلندی در جهت سرکوب داخلی و تهديد امنيت منطقه و جهان بر خواهد داشت. گسترش توليد موشکهايی که قادر به حمل کلاهک هسته ای باشند خاورمیانه را با بحران بزرگی روبرو می کند که هزینه سنگینی برای مردم این منطقه به دنبال خواهد داشت. در حقيقت استبداد مذهبی حاکم بر ایران  برای خفظ امنیت خود می خواهد منطقه را به مسابقه ی تسليحاتی هسته ای بکشاند و به عنوان يک قطب ايدئولوژيک که خود را الهام بخش نيروهای مدافع خشونت  و ترور می داند، دوران جنگ سرد را باز توليد کند. اين استراتژی از ميان سخنان، ادعاها  و عملکرد سران جمهوری اسلامی به خوبی قابل درک است.

حفظ منافع مردم ايران، مخالفت با اين سياست و رويکرد است. حکومت، عملا مردم، منافع ملی و انگاره های صلح دوستی ايرانی را گروگان سياستهای خشونت ورزی، تروريسم و جنگ طلبی خود قرار داده است. اين رويکرد در داخل باعث افزايش نقش نيرو های مدافع ميليتاريسم شده است.

امروز دیگر بر همگان مشخص شده که جايگاه مشخص ولی پنهان نيروهای مسلح و به ويژه سپاه پاسداران و بسيج در عرصه سیاسی، علنی شده و چهره ی خشن سياست ميليتاريستی از موضع تهديد خود را به رخ مردم می کشد.

احساس مسئوليت انسانی در زمينه ی مخالفت با جنگ به عنوان يک رويکرد ضد انسانی ، ايجاب می کند که حکومتهای غير مسئول نتوانند ميليُتاريزه و واجد برتری قدرت آتش باشند.

اين خواست مردم ايران و تمامی صلح دوستان جامعه ی جهانی است. بدين لحاظ سازمان ما از تمامی فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می خواهد که با یک  موضع گيری مشترک نسبت به دغدغه هاي جدی و خطر ساز سیاست اتمی جمهوری اسلامی واکنش نشان دهند.

4 مهر 1384